دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوه شهرستان سنندج. واقع در 53هزارگزی جنوب باختر پاوه و کنار رود خانه لیله. آب آن از رود خانه لیله و راه آن مالروو صعب العبور است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوه شهرستان سنندج. واقع در 53هزارگزی جنوب باختر پاوه و کنار رود خانه لیله. آب آن از رود خانه لیله و راه آن مالروو صعب العبور است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان نیمبلوک بخش قاین شهرستان بیرجند. واقع در 92هزارگزی شمال باختری قاین و 11 هزارگزی جنوب باختری راه شوسۀ عمومی قاین به گناباد با 216 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان نیمبلوک بخش قاین شهرستان بیرجند. واقع در 92هزارگزی شمال باختری قاین و 11 هزارگزی جنوب باختری راه شوسۀ عمومی قاین به گناباد با 216 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان ایرج بخش اردکان شهرستان شیراز. واقع در 93هزارگزی خاور اردکان و 6هزارگزی راه شوسۀ شیراز به بوشهر، با 344 تن سکنه. آب آن از چاه و راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران 7)
دهی است از دهستان ایرج بخش اردکان شهرستان شیراز. واقع در 93هزارگزی خاور اردکان و 6هزارگزی راه شوسۀ شیراز به بوشهر، با 344 تن سکنه. آب آن از چاه و راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران 7)
دهی است از دهستان ارسکنار بخش پلدشت شهرستان ماکو. واقع در 56هزارگزی جنوب خاوری پلدشت و 17 هزار و پانصدگزی شمال باختری راه شوسۀ جلفا به خوی. آب آن از آق چای و راه آن مالرو است. این ده را پاشاکندی نیز میگویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان ارسکنار بخش پلدشت شهرستان ماکو. واقع در 56هزارگزی جنوب خاوری پلدشت و 17 هزار و پانصدگزی شمال باختری راه شوسۀ جلفا به خوی. آب آن از آق چای و راه آن مالرو است. این ده را پاشاکندی نیز میگویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان حشمت آباد بخش دورود شهرستان بروجرد. واقع در 30هزارگزی شمال خاوری دورود و کنار راه مالرو هزارجریب به زاغه، با 106 تن سکنه. آب آن از قنات و چشمه و راه آن مالرو است. چندین مزرعۀ بزرگ و کوچک دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان حشمت آباد بخش دورود شهرستان بروجرد. واقع در 30هزارگزی شمال خاوری دورود و کنار راه مالرو هزارجریب به زاغه، با 106 تن سکنه. آب آن از قنات و چشمه و راه آن مالرو است. چندین مزرعۀ بزرگ و کوچک دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان بهمئی سردسیر بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان واقع در8هزارگزی جنوب باختری قلعه اعلا مرکز دهستان و 42 هزارگزی خاور راه شوسۀ رامهرمز با 300 تن سکنه. آب آن از رودخانه اله و راه آن مالرو است. ساکنین آن از طایفۀ بهمئی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان بهمئی سردسیر بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان واقع در8هزارگزی جنوب باختری قلعه اعلا مرکز دهستان و 42 هزارگزی خاور راه شوسۀ رامهرمز با 300 تن سکنه. آب آن از رودخانه اله و راه آن مالرو است. ساکنین آن از طایفۀ بهمئی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دره ای است در هندوستان که سلطان محمود غزنوی در آن شکار میکرد، گویند در یک روز سیصد و سی و سه گرگ در آن دره گرفتند، (برهان قاطع)، دره ای است در هندوستان، سلطان محمود غزنوی در آن شکار بسیار کرد، گویند در یک روز صد وسی گرگ در آنجا شکار کرد این قول صاحب برهان است و شعر فرخی در این باب غریب تر، (آنندراج) : شکار گرگ جز محمود کس کرده ست لاواﷲ جز او راباچنین حیوان کرا زور و توان باشد؟ به یک روز اندر، آن سی گرگ بگرفت و یکایک را بزین آورد این اندر کدامین داستان باشد، فرخی
دره ای است در هندوستان که سلطان محمود غزنوی در آن شکار میکرد، گویند در یک روز سیصد و سی و سه گرگ در آن دره گرفتند، (برهان قاطع)، دره ای است در هندوستان، سلطان محمود غزنوی در آن شکار بسیار کرد، گویند در یک روز صد وسی گرگ در آنجا شکار کرد این قول صاحب برهان است و شعر فرخی در این باب غریب تر، (آنندراج) : شکار گرگ جز محمود کس کرده ست لاواﷲ جز او راباچنین حیوان کرا زور و توان باشد؟ به یک روز اندر، آن سی گرگ بگرفت و یکایک را بزین آورد این اندر کدامین داستان باشد، فرخی
ده کوچکی است از دهستان رستم آباد بخش رامهرمز شهرستان اهواز. واقع در 10هزارگزی جنوب رامهرمز و 6هزارگزی خاور راه اتومبیل رو رامهرمز به خلف آباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
ده کوچکی است از دهستان رستم آباد بخش رامهرمز شهرستان اهواز. واقع در 10هزارگزی جنوب رامهرمز و 6هزارگزی خاور راه اتومبیل رو رامهرمز به خلف آباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دروغ نما. نام هر اسباب علمی برای ثبت تغییرات بدنی (مثلاًدر تنفس، ضربان نبض، فشار خون) که بر اثر گفتن دروغ حادث میشود. نخستین کسی که چنین اسبابی بکار برد (در سال 1895 میلادی) چ. لومبروزو بود ولی تعبیۀ اسبابهای علمی برای برقرار کردن تناظر بین فشار خون و تغییرات تنفس با دروغ گفتن در 1914 و 1915 میلادی صورت گرفت و پس از آن نیز کوشش هائی برای تکمیل آنها بعمل آمد. اگر چه وسایل دروغیاب در کارهای پلیسی مورد استفاده است، در مراجع قضائی معمولاً اعتباری ندارد زیرا بین تغییرات بدنی که بر اثر گفتن دروغ یا سایر عوامل عاطفی (مانند احساسات مربوط به گناه و معصیت) حاصل میشود شباهت بسیار وجود دارد. (از دائره المعارف فارسی)
دروغ نما. نام هر اسباب علمی برای ثبت تغییرات بدنی (مثلاًدر تنفس، ضربان نبض، فشار خون) که بر اثر گفتن دروغ حادث میشود. نخستین کسی که چنین اسبابی بکار برد (در سال 1895 میلادی) چ. لومبروزو بود ولی تعبیۀ اسبابهای علمی برای برقرار کردن تناظر بین فشار خون و تغییرات تنفس با دروغ گفتن در 1914 و 1915 میلادی صورت گرفت و پس از آن نیز کوشش هائی برای تکمیل آنها بعمل آمد. اگر چه وسایل دروغیاب در کارهای پلیسی مورد استفاده است، در مراجع قضائی معمولاً اعتباری ندارد زیرا بین تغییرات بدنی که بر اثر گفتن دروغ یا سایر عوامل عاطفی (مانند احساسات مربوط به گناه و معصیت) حاصل میشود شباهت بسیار وجود دارد. (از دائره المعارف فارسی)
دهی است از دهستان هنام و بسطام بخش سلسله شهرستان خرم آباد. واقع در 24هزارگزی جنوب خاوری الشتر و 13هزارگزی خاورراه شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه با 180 تن سکنه. آب آن از چشمه ها و راه آن مالرو است. ساکنین آن از طایفه حسنوند میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان هنام و بسطام بخش سلسله شهرستان خرم آباد. واقع در 24هزارگزی جنوب خاوری الشتر و 13هزارگزی خاورراه شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه با 180 تن سکنه. آب آن از چشمه ها و راه آن مالرو است. ساکنین آن از طایفه حسنوند میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان اورامان شهون بخش پاوه شهرستان سنندج. واقع در 3هزارگزی جنوب پاوه و کنار راه پاوه به روانسر، با 171 تن سکنه. آب آن از رودخانه و چشمه و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان اورامان شهون بخش پاوه شهرستان سنندج. واقع در 3هزارگزی جنوب پاوه و کنار راه پاوه به روانسر، با 171 تن سکنه. آب آن از رودخانه و چشمه و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
ده کوچکی است از دهستان پشتکوه بخش اردل شهرستان شهرکرد. واقع در 12هزارگزی جنوب باختری اردل و 16هزارگزی راه دوپلان. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
ده کوچکی است از دهستان پشتکوه بخش اردل شهرستان شهرکرد. واقع در 12هزارگزی جنوب باختری اردل و 16هزارگزی راه دوپلان. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
دهی است از دهستان کرگاه بخش ویسیان شهرستان خرم آباد. واقع در 27هزارگزی جنوب خاوری ماسور و 27هزارگزی جنوب خاوری راه شوسۀ خرم آباد به اندیمشک، با 500 تن سکنه. آب آن از چشمه ها و راه آن مالرو است. ساکنین آن از طایفۀ بهاروند و بابائی میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان کرگاه بخش ویسیان شهرستان خرم آباد. واقع در 27هزارگزی جنوب خاوری ماسور و 27هزارگزی جنوب خاوری راه شوسۀ خرم آباد به اندیمشک، با 500 تن سکنه. آب آن از چشمه ها و راه آن مالرو است. ساکنین آن از طایفۀ بهاروند و بابائی میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
آنکه اندازه گیرد عمق چیزی را، متعمق. دقیق. دقیق النظر. باریک بین. با فراست و بصیر: چراغ جهان یوسف ژرف یاب شتابید هم در زمان سوی آب. شمسی (یوسف و زلیخا). چنین داد جبریل فرخ جواب به پیغمبر تازی ژرف یاب. شمسی (یوسف و زلیخا). جدا کرد پس یوسف ژرف یاب ز پیش زلیخا بشب جامه خواب. شمسی (یوسف و زلیخا)
آنکه اندازه گیرد عمق چیزی را، متعمق. دقیق. دقیق النظر. باریک بین. با فراست و بصیر: چراغ جهان یوسف ژرف یاب شتابید هم در زمان سوی آب. شمسی (یوسف و زلیخا). چنین داد جبریل فرخ جواب به پیغمبر تازی ژرف یاب. شمسی (یوسف و زلیخا). جدا کرد پس یوسف ژرف یاب ز پیش زلیخا بشب جامه خواب. شمسی (یوسف و زلیخا)
دهی از دهستان چای باسار بخش پلدشت شهرستان ماکوواقع در 22500 گزی جنوب باختری پلدشت و در مسیر جنوبی شوسۀ پلدشت به ماکو. موقع جغرافیایی آن جلگۀ معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 298 تن. آب آن از رود خانه زنگمار و محصول آن غلات، پنبه، برنج، کرچک. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان چای باسار بخش پلدشت شهرستان ماکوواقع در 22500 گزی جنوب باختری پلدشت و در مسیر جنوبی شوسۀ پلدشت به ماکو. موقع جغرافیایی آن جلگۀ معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 298 تن. آب آن از رود خانه زنگمار و محصول آن غلات، پنبه، برنج، کرچک. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)